ε ρωνεία
شخصیت داستانی 'شرلوک هومز'، در جایی شغل خودش را اینطور تعریف میکند[مقل به مضمون]: « من کاراگاه خصوصیام، این شغل را خودم اختراع کردهام و هیچ کس دیگری در جهان چنین شغلی ندارد. شغل من منحصر بهفرد است.» -بهنظرم میرسد-یا دقیقتر: احساسِ خامِ من اینست-، که مشاغل دو نوعاند: یکی مشاغلی که اختیار میکنیم، دوم مشاغلی که اختیارمان میکنند. اینکه من به صرافت طبع مترجم، ویراستار، جوشکار، مهندس برق، مدرس دانشگاه و... بشوم یک چیز است، و اینکه بهاجبار و یا اکراه مشغول کاری شوم، مثلًا آرایشگری، چیز دومی است. و باز در هر دو نوع شغلی که ذکرشان رفن، مشاغلی هستند که درآمدی دارند-هرچند ناچیز-، و مشاغلی هستند که درآمدی ندارند.
من شغلِ اوّل خودم را با اذن و اختیار و آگاهی انتخاب و اختیار کردم، ولی تازگی متوجه و متفطّن شدهام چند سال است، شغل دومی هم دارم، ولی مُزدی از برای آن نمیگیرم و حتّی غریبتر اینکه از برای اختیار این شغلِ ناخواسته و دوم، خرج هم باید بکنم! البته شغل مرا بسیاری دارند، ولی انگار دیگران به اینکه به ایم شغل مشغولند، ملتفت نیستند، التفات داشتن اینجا خیلی مهم است. شغل دوم چیست؟ بیمار بودن. چند ساعت کار میکنم: بیست و چهار ساعت. بدون مرخصی و....
این هم از کشفیّات اخیر بنده!
- ۰ نظر
- ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۳۳