کار از کار خیزد در جهان
در داستان اول از دفتر اول مثنویِ جلالالدین بلخی معروف به مولانا، آنجا که طبیبان از درمان« کنیزک » درمیمانند و عجزشان از درمان معلوم میشود، بیتی هست؛ تنها یک مصرعِ بیت ضرور است:
لیک کار از کار خیزد در جهان
مفسران گزارندگان در شرح بیت و بخصوص این مصرع بسیار گفتهاند، و همگی اتغاق نظر دارند که این مصرع بیانگر رابطهی علی و معلولی است. کنیزک که محبوبِ پادشاهِ عارفمسلکِ داستان است-و همه میدانیم کنیزک عاشقِ زرگری است در بلاد دیگری-، با ظاهر شدن عجز طبیبان به سجده و دعا و تضرع نزد خدا پناه میبرد و شفای کنیزک را از خدا طلب میکند.
حالا قصهی من: قریب به شش سال درمانِ سخت و دردهای هر بارهای که بایستی تاب میآوردم و بیاورم برای درمان پا، و کمار نهادن عصا، باعث شده که به سرطان خون، آنهم مغز استخوان مبتلا بشوم. حداقل تشخیص پاتولوژیست و چند پزشک این است. و همان داروها نیز باعث تاخیر در تشخیص سرطان شده است. راستی که کار از کار خیزد در جهان!
- ۹۶/۰۵/۳۱