تَکوین


دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ اسفند ۹۶، ۲۲:۵۷ - سوده
    ممنون

کوچِ غَریب را به یاد آر...!

شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۶ ق.ظ

کوچیدن تنگ شدنِ جایِ من است بر من. کوچیدن نیافتنِ مکانِ مألوف و مأنوس است. کوچیدن نیافتنِ کسی(/کسانی) است که برایت «عزیز» و «یکّه» باشند.کوچیدن یعنی نیافتنِ «کسی/کسانی» که دوستشان بداری، کوچیدن یعنی اینکه «آن گوشِ آشنا» را نیافتی تا که، کلامی به مهر با او سخن بگویی، کوچیدن یعنی هنوز اسلیمی چشمانی را کشف نکرده‌ای-و یا کشف کرده‌ای و از کف داده‌ای- تا با او، بی‌هیچ سُخَنی، به نگاهی کلامی بر لبانِ چشم بیاوری. کوچیدن یعنی نازکای دستانی نیست تا چونان نازکای شاخه‌یِ درختی-شاید گُل ابرشیم!- به آرامی بر آستانش انگشت بِنَهی. کوچیدن یعنی روزنه‌ای نیست تا لطافت قلبْ را به مهربانی در میان بگذاری و شریک شوی. کوچیدن یعنی غریبه شدن با همه چیز و همه کَس، کوچیدن یعنی گُم شدن.کوچیدن دورنمایِ چگال شدنِ وجودِ درخودفشرده و مُچاله شده‌­یِ من است ... کوچیدن بیقراری است، سَفَرِ دائم و مُکَرر است، بی‌وطنی است-وطن خاک نیست، خاکِ آشناست، نه خاکِ زمین، که خاکِ انسان- کوچیدن سفر از مکانی آشنا و «آشنا»یی به غُربت نیست، کوچیدن از غُربَت به غُربَت رفتن است. کوچیدن، در خود فشرده شدن تا به ابد است... کوچیدن تنهایی است، گُم شدن است، بی‌کَسی نیست، بی‌کَسی محض است ....

«کوچ غریب را به یاد آر،

از غربتی به غربتِ دیگر...

تاریخِ ما تاریخِ بیقراری بود ....»*

..................

*از احمد شاملو 

  • Travis Travis

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی