♋️: چهارمین بُرج
تراشیدهام، قرار است بزودی شروع شود. از عجایبِ روزگار یکی همین که همین چند مدّت پیش بعد از سالها دوستی را یافتم آنسوی عالم و نوشت که به همین ابتلاء دُچار شُده. اِنگار که قرار بوده بنحوی من هم از خودم خبردار بشوم. راستش وضعِ روحی خوبی ندارم و این خوب نیست. عصا دارد بعد از چند سال کنار میرود(هرچند دوا و درمانش تا آخِر سال ادامه دارد)؛ ولی باید فعلًا در مورد جِسمام در مورد دو چیز دیگر تلاش زیادی کنم: یکی بیماریای قدیمی است که تشدید شُده امّا جایِ اُمیدواری هست-آنچنان که اطبّا گفتند-، و دُوُمی خیلی اتّفاقی متوجّهش شدم/شدیم و خیلی تازه است. قَدَمِ نورسیده ظاهرًا خیلی مبارک نیست. تصمیمهایی گرفتهاند، اوضاع و احوال کمابیش پیچیدهای است و همین مقداری مسأله را بغرنج میکند. خودم نه اُمیدوارم و نه نااُمید، بیشتر منگم. کمی هم ترسیدهام. خبر خوب شاید این باشد برایم: دوستِ عزیزی که انسانِ شریفی است و رواندرمانگر حاذقی است همین چند روز پیش آمده ایران و قرار است ببینمش. قرار است خیرخواهانه کمکم کند. اگر احوالم بهتر شود، شاید بشود با نورسیدهیِ نامَیمونی که ساکنِ جسم شُده، هم بهتر دست و پنجه نرم کرد، هرچند همه چیز مُحتاجِ زمانِ زیادی است، و مسأله ظاهرًا همین زمان است! خبر خوبتر و خوشحالیبخشتر و توانبخشتر میتواند این باشد که، حالِ کسی کمی، و حتّی فقط کمی بهتر بشود. آرزومندم...
- ۹۶/۰۴/۰۶