بازگشت و دفتر خود بازکرد ... !
دوستی إستدلال کرده است که، توضیحاتِ مَن، برای ننوشتن در اینجا قانعکُننده نیست، بنظرم استدلالهایِ قویای هستند، و البته من در "دیگر نمینویسم" ادّعا نکردهام استدلال کردهام، صِرفًا احساسم را بیان کردهام. در فرصت دیگری شاید، استدلالهایِ دوستم را منتشر کردم، و شاید گفتوگویِ من و او را.
به هر ترتیب، بنظر میرَسَد با تَعَلُّقی که به "بِدونِ ویرایِش" پیدا کردهام، بهترین کار اینست که در هر دو بنویسم. هر چند احساسِ من پابرجاست! و البته این حسّ ناخوشایند نیز هست که، بعضِ دوستان/مخاطبان ئیمیل دادهاند که سر زدن به وبلاگی که فیلتر شکن لازمهاش برایِ ما سخت است و ... . هرچند آن وبلاگ این امکان را دارد که با وارد کردنِ ئیمیل، مطالب هروقت منتشر میشوند، مُستقیم به ئیمیل مخاطب ارسال شوند، امّا این نیز هست که، بعضِ کَسان، سر میزنند! و البته مثلِ من کمی با فیلتر شکن مُشکل دارند. از ایشان پوزشخواهم. اینجا هم ازین به بعد، احیاء! خواهدشُد!
_____________
*مصرعی که بر صَدرِ این "اطّلاعیّه" نشسته است از "منطقالطیرِ" عطار نیشابوری است.
- ۹۶/۰۲/۲۰