اخلاق و عَدالت با مایکل سَندِل: یا چطور شهروندِ بهتری شویم!
مایکل سَندل فیلسوفِ اخلاق و سیاستِ امریکایی، و أُستادِ مُمتازِ دانشگاهِ هاروارد، فیلسوفی است به غایت دوست داشتنی. اوّل: آنکه انسانی است واقعاً شریف و دوست داشتنی به این خاطر که از صمیم قلب دوست دارد-و یکی از آرزوهایش اینست- که کلاسهایِ آنلاینی در سرتاسر جهان داشته باشد تا مشارکت کنندگان بیشتری از [نِقاط] مُختلف دنیا بر سر کلاسهایش شرکت کنند؛ دوّم: بخاطر اینکه معلّمی است واقعی: دانشِ وسیع، فهمی عمیقِ از مسائل روزِ جهان و کشورش، فهمِ عمیقِ إِنسانیاش از شرکتکنندگان در کلاسهای درسش، خوش سُخَنی فوقالعادهأَش در کنار روشنی کلامأََش، دقّت و نکتهسنجیاش، إِنصاف در داوری، واقعنگری، تفهیمکُنندگی قویّأَش؛ سوّم: بخاطر اینکه سخن گفتن/نوشتنأَش، دارای طنزِ ظریفی است که من خوش میدارم و میپسندم. در این ده پانزده سال أَخیر، بعنوانِ یک مدرّس مبرز و بینظیر، و هم نفوذِ آراءأَش در حوزههای مختلف –از جمله ربط و نسبتِ سیاست و حقوق با اخلاق- برایِ او حُسنِ شهرتی در خور به ارمغان آورده است. در این سالهایِ أَخیر نیز، درسگفتارهایِ عَدالت او ”رایگان“ بر اینترنت قرار گرفته و میتوان دید و شَنید، و البته إستفادهیِ بسیاری بُرد و بسیار از او و داشنجویانش آموخت. خوشبختانه تنی چند دانشجویِ ایرانییِ علاقهمند، فَهیم، خوش ذوق، دغدغهمند، و درستکار و کار درست نیز، در حال زیر نویسِ [فارسییِ] این درسگفتارهای سی دقیقهای هستند(جلسه هفتم تا سیزدهم زیر نویس شده اما هنوز بر یوتیوپ قرار نگرفته: اگر خدا بخواهد بزودی). ترجمهشان کمابیش موّفق است و در خور اعتماد. بقولِ عُلماء سعیشان مَشکور! این درسگفتارها [عدالت] سالهاست که توسط سَندل در هاروارد منعقد و برگزار میشود. همین دروس، پایهیِ کتابی قرار گرفته است، که نام و نشانِ درسگفتارها را بر پیشانی خود دارد. خوشبختانه این کتاب نیز چهار ترجمه بزبان فارسی دارد. ازین میان دو ترجمه شایانِ توجّه و إِعتمادند. امّا ترجمه متأخرتر، دقّتهایی دارد در خور اعتناء از مترجمی خوش ذوق و دردمند(مثلِ خودِ سندل) و البته دقیقالنَظَر. در إِنتها مشخصّات هر دو ترجمه را خواهم آورد، تا خواننده علاقهمند کتاب را تهیّه کند و در مطالعه گیرد. یقین داشته باشید که نه تنها خواندنِ این کتاب عُمر ضایع کردن نیست، بلکه دشوار هم نیست. سَدنل تبحرّری دارد در ساده بیان کردن و روشن سخن گفتن و درست و دقیق گفتن و چشم را به نگاهِ نقادانه گشودن. عادت مألوفِ سَندل اینست که سیاسیترین مباحث سیاست را به اخلاق و ارزش زندگی پیوند بزند. از این حیث، سَندل در کنارِ کسانی قرار میگیرد که در تمامِ این سالها به نقدشان پرداخته. یعنی کسانی چون جان رالز، دورکین، و رابرت نوزیک. این وجه اشتراک این متفکّران (و متفکّرانِ دیگری) برای من سَخت خوشایند و مطلوب است. یعنی اینکه مسائل و مباحث حقوقی و سیاسی را به اخلاق گره زدن و تأکید بلیغ بر اخلاق ورزیدن. چنانکه میدانید و میدانم، یکی از معضلاتِ بزرگ، بخصصو در سدهیِ بیستم، این بود که راهِ سیاست، حقوق، و اخلاق از یکدیگر چنان و چندان دور أُفتاد که کسی باورش نمیشد، باز هم کسانی ظهور کنند، که بتوانند این راههای دور أُفتاده را به یکدیگر گرهی و پیوندی بزنند. چیزی که امروزه بیش از پیش به آن نیازمنمدیم. میتوان به فهرست سهتایی پیشگفته البته افزود(مثلاً محیط زیست). این فیلسوفان و متفکّران سعی کردهاند اخلاق را مجدداً وارد علمِ سیاست و فلسفه سیاست و حقوق و فلسفه حقوق کنند. و از اهمیّت حضور اخلاق در این حوزهها و عرصهها دفاع کنند. ایشان، کار جالب دیگری نیز کرده و میکنند. و آن اینکه، از زندگی و اخلاق و ارزشهای زندگی و اخلاق سخن میگویند. چنین کسانی بیشتر در پیِ اینند که زندگی را بر پایه اخلاق بِنا نِهَند، و سیاست و حقوق را تابعی از زندگی و اخلاق کنند، نه بالعکس!
خودم اخیراً ترجمهیِ جدید را خواندهام –چند ماهِ پیش- و تازگی برای بار دوّم در حال دیدن و شَنیدنِ درسهایِ سَندل هستم. حظّی میبرم وافر! علیرغمِ اینکه دوستش میدارم، ولی اختلافات پا برجاست، حتّی نقدها!
باری، غَرَضَم این بود، که بگویم: خواندنِ کتابِ روشن، روان، زیبا، پرمحتوا و پر مغز، و خوش ساختِ سَندل را دوستانه توصیه میکنم.
- ۹۵/۰۵/۰۸