تَکوین


دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ اسفند ۹۶، ۲۲:۵۷ - سوده
    ممنون

ز بهر روز به شب وعده عقاب کنند

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۰۴ ق.ظ

مسعود سعدِ سلمان، حبسیه‌ای دارد با این آغازه: 

چو مردمان شب دیرنده عزم خواب کنند

همه خزانهء اسرار من خراب کنند

قصیده‌ای است برای من بسیار گیرا، هرباز می‌خوانم اشکی گوشه‌ی چشم و بغضی در گلو. 

امشب شبِ دومی است که تکرار می‌شود: درد می‌پبچد در استخوان، تن بی‌تاب می‌شود، طاقت هم تمام. از درد به زمین چنگ می‌زنی، راهِ گریز و گزیری هم نیست. - به زحمت لباس می‌پوشی و این وقت شب می‌روی درمانگاهی در گوشه‌ی شهر. مسکنی تزریق کنند بلکه درد جسم تسکین پیدا کند، حتی اندکی. 

نشسته‌ام تزریق کنند، می‌خوانم« من آن غریبم و بیکس که تا بروز سپید/ستارگان ز برای من اضطراب کنند »،البته بیکس نیستم، اما، خودشیفتگیِ من نیست؟ امیدوارم نباشد. امیدوارم مسکنها کاری کنند. 

خسته‌ام از مکرر شدن روزان و شبانی که به بیمارستان ره می‌برد و ختم می‌شود. و خسته از ساعاتی که مسکن درمان است. 

همی گذارم هر شب چنان کسی کورا 

ز بهر روز به شب وعده عقاب کنند 

  • Travis Travis

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی